فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
عشق یا نفرت-Love or hate

عشق یا نفرت-Love or hate
تلخی مرگ و شیرینی زندگی آنقدر ارزش ندارد که شرافت خود را زیر پا بگذاریم. 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق یا نفرت-Love or hate و آدرس richard.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





من سالها پیش رفتم دندون پزشکی و دکتر 2-3 بار داروی بی حسی داد اما دندانم بی حس نمی شد و یا کاملا بی
حس نمی شد. علت یا پوسیدگی زیاد بود یا نامرغوب بودن داروی بی حسی. نهایتا داوطلبانه به دکتر پیشنهاد دادم که
کار را شروع کند بدون اینکه بی حسی کامل داشته باشد. خاطرم هست که حدود 10 دقیقه تا 1 ربعی که طول کشید
تا دکتر با دستگاه داخل دندان پوسیده را تراش بدهد و بعد پر کند. اینقدر دردش شدید بود که حتی تصورش بعد از
چندین سال برایم درد آور است و هرگز حاضر نیستم چنان دردی را داوطلبانه تحمل کنم. این مقدمات را نوشتم که بگم
زهرا هفته پیش رفت دندانپزشکی و دکتر گفت قاعدتا برای خانم باردار زدن داروی بی حسی اشکالی نداره اما ما
توصیه می کنیم که این تزریق را برای سلامتی بچه انجام نشه. گفتن نداره اما زهرا با فداکاری تمام برای خاطر
سلامتی بچه 10-15 دقیقه تمام اون درد باورنکردنی رو تحمل کرد و هیچی نگفت. من که خیلی بهش افتخار می کنم و
بهش یادآوری می کنم که پیامبر بیخودی نفرمود«بهشت زیر پای مادران است». سلامتی زهرا و همه مادران خوب دنیا.
 
متن ارسالی از آبجی سارا
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 16:33 ] [ علی ]

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو                یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو

 

خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد           تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو

 

لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی                تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو

 

صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو                 یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو

 

تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند               تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو
 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 16:1 ] [ علی ]

روزي نظررياضي داني رادرباره ي زن ومردپرسيدند،گفت:

 اگرزن يامرداخلاق داشته باشند،پس مساوي هستندباعدديك!!!!!اگرداراي زيبائي باشندپس يك صفرجلوي عدديك
قرارمي دهيم(۱۰)اگرپول هم داشته باشنددوصفرجلوي عدديك مي گذاريم(۱۰۰)اگرداراي اصل و نسب هم باشندپس
سه تا صفرجلوي عديك مي گذاريم(۱۰۰۰)ولي اگرزماني عدديك يعني اخلاق رفت چيزي به جزصفرباقي نمي
ماندوصفرهم به تنهائي هيچ است پس آن انسان هيچ ارزشي نخواهدداشت!!!!!!!!!!!
 
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 15:52 ] [ علی ]

شاید این تست برای شما تکراری باشد , اما ارزش دوباره امتحان کردنش را دارد ..

تست هوش باید پس از خواندن سئوال در عرض فقط ۵ ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در ۱۰ میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد (آسانی سوالات شما را گول نزند !!!)
 
 1- بعضی از ماهها ۳۰ روز دارند بعضی ۳۱ روز چند ماه ۲۹ روز دارد؟
 
۲- اگر دکتر به شما ۳ قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت ۱ قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟
 
۳- من ساعت ۸ شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که ۹ صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟
 
۴- عدد ۳۰ را به نیم تقسیم کنید وعدد ۱۰ را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟
 
۵- مزرعه داری ۱۷ گوسفند زنده داشت تمام گوسفند هایش به جز ۹ تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟
 
۶- اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟
 
۷- فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟
 
۸- اگر ۲ سیب از ۳ سیب بردارین چند سیب دارید؟
  
۹- حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟
 
۱۰- اگر اتوبوسی را با ۴۳ مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور ۵ مسافر را پیاده کنید و ۷ مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان ۸ مسافر پیاده و ۴ نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از ۱۴ ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟
 
 
 
ارزیابی تست براساس تعداد جوابهای نادرست سطح هوش
 
۷تا و بیشتر دانش اموز دبستان
 
۶ تا دانش اموز دبیرستان
 
۵ تا دانشجو
 
۲-۳ استاد دانشگاه
 
۱ مدیران ارشد . . . . .
 
لطفا به ادامه مطلب بروید...
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 15:49 ] [ علی ]

آب کم جو، تشنگى آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست
هرکه جویا شد بـیابد عاقـبت
مایه اش درد است و اصل مرحمت
رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست
چون گرست ازبحر رحمت موج خاست
هرکه او بیدارتر پر دردتر
هرکه او آگاه تر رخ زردتر
پیش حق یک ناله از روى نیاز
به که عمرى بى نیازاندر نماز
چون خداخواهد که مان یارى کند
میل ما را جانب زارى کند
اى خدا زارى زتو مرهم زتو
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
 
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:12 ] [ علی ]

 بسیاری از کودکان تاب دوری از والدین را ندارند،حتی برای مدت زمان کوتاه ، چگونه این حس را از کودکمان دور کنیم ؟

اضطراب جدایی با شیوع ٥ / ٥ - ٢ / ٥ ٪ شایع‌ترین اختلال اضطرابی در کودکان و نوجوانان زیر ١٨ سال می‌باشد.هسته اصلی و زمینه‌ای این اختلال،اضطراب و نگرانی شدیدی است که کودک هنگام جدا شدن از اشخاص مهم زندگی خود تجربه می‌کند.افرادی که کودک شدیدا به آنها دلبستگی دارد که به‌طور عمده شامل مادر و پدر می‌گردد.کودک نگران است که مبادا آسیبی متوجه والد و یا خود او گردد طوری که منجر به جدایی آنها از یکدیگر گردد.او نگران است که والد خود را از دست دهد.می‌ترسد که حادثه‌ای ناگوار و اتفاقی ناخواسته او را از والدش جدا کند،حادثه‌ای مثل تصادف،قتل،گم کردن راه خانه،دزدیدن شدن و ...
چنین کودکی در مقابل هر وقعه‌ای که منجر به جدایی او از عزیزش گردد مقاومت نشان می‌دهد،مثل: تنها خوابیدن، تنها ماندن در منزل،رفتن به مهد کودک و مدرسه و بیرون رفتن از منزل والدین. به‌طور مثال کودک حاضر نیست شب را در اتاق و رختخواب خودش بگذراند.او گاه با فریاد و اعتراض،گاه با خواهش و التماس و چانه زدن،گاه با والدین بخوابد.حتی اگر والدین با هزاران ترفند او را در اتاق خودش بخوابانند،نیمه‌شبان،آهسته به اتاق خواب والدین پناه می‌برد و جالب اینجاست که حاضر است هر ذلت و خواری را به‌تن بخرد اما در اتاق آنها بماند.حتی فضایی نامناسب در اتاق والدین را به تختخواب شیک و جدید خود و تزئیناتی که مادر برای راضی کردن او در اتاق خودش تدارک دیده ترجیح می‌دهد.
ممکن است شب‌ها دچار رویا و کابوس‌هایی وحشتناک با تم جدایی گردد یا بد خواب گشته و خواب منقطعی داشته باشد و پس از هربار بیدار شدن حضور والدین را چک کند.برای کودکانی که اضطراب جدایی دارند رفتن به مدرسه معضل و کشمکشی عذاب‌آور بین کودک و پدر و مادر است،کودک درخواست می‌کند تا در منزل بماند و التماس می‌کند که مدرسه و مهد نرود بماند و التماس می‌کند که مدرسه و مهد نرود و یا با گریه و فریاد،اعتراض خود را در مقابل جدایی نشان می‌دهد و یا دچار علائم جسمی اضطراب مثل سردرد،دل‌درد،سرگیجه،حالت تهوع و استفراغ شده که منجر به نگرانی والدین و در نهایت ماندن کودک در منزل می‌گردد.هرچه سن کودک کوچک‌تر باشد علائم بیشتری را نشان میدهد.بچه‌های کوچک‌تر معمولا به والد خود می‌چسبند، گریه می‌کنند،التماس می‌کنند،چانه می‌زنند تا از مادر جدا نشوند. کودکان ٨-٥ ساله بیشتر نگران آن هستند که مبادا واقعه و حادثه‌ای مصیبت‌زا برای والدشان امتناع می‌کنند.بچه‌های ١٢-٩ ساله هنگام جدا شدن از والد ناراحتی شدیدی را از خود نشان می‌دهند و نوجوانان بیشتر از علائم جسمی مثل درد،سردرد،حالت تهوع و استفراغ شاکی هستند و با این دلایل از رفتن به مدرسه امتناع می‌کنند.هر چند که تمام کودکانی که از رفتن به مدرسه امتناع می‌کنند اضطراب جدایی ندارند و دلایل دیگری مثل:افسردگی،ترس از مدرسه، ترس از همکلاسی‌ها، معلمان، قوانین و مقررات مدرسه و اختلال سلوک و ... می‌توانند علل امتناع کودک از رفتن به مدرسه باشند ولی شایع‌ترین دلیل این مسئله اختلال اضطراب جدایی است.
 
لطفا به ادامه مطلب بروید...
 

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 29 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:4 ] [ علی ]

سفرت به خیر.... 

اما بد نیست اگر خاطرت بماند... 

به تعداد خط های سپید جاده ای که در آنی  

دلم برایت تنگ میشود

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:22 ] [ علی ]

نامه هایم را برای پاره کردن نوشته ام  

میتوانی بسوزانی شان... 

حرف هایم را بی دلیل گفته ام 

می توانی فراموششان کنی... 

ولی... 

عشقم را از صمیم قلب بخشیده ام 

نمی توانی دوستم نداشته باشی.!!! 

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:19 ] [ علی ]

دیگران در مورد اعمالم چه فکری می کنند مهم نیست نتیجه آن در درونم مهم است.

 
ذخیره و گنجایش یک انسان مهم است پس در بیشترین اندازه باش.
 
قدر بعضی چیز ها را باید دانست چون ممکن است تکرار نشود.
 
آنقدر به حاشیه توجه می کنیم که وقتی به اصل می رسیم دیگر وقتی نمانده است.
 
برای هر چیزی که نگاه می کنی ارزش بالایی در نظر بگیر.
 
چیزی که تحمیلی است حتما شما را با مشکل روبرو می کند.
 
 با آدمها معامله نکن و انتظاری از آنها نداشته باش فقط به آنها عشق بورز و همه چیز هایت را ازخدا طلب کن .
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:6 ] [ علی ]

امروز را دریاب !

که این زندگی است و جوهر حیات ..
 
در طول مدت زمان کوتاه آن ٬تمامی واقعیتهای زندگی ما گنجانده شده است .
 
موهبت رشد ٬
 
شکوه جنبش ٬
 
و جلال زیبایی .
 
آری دیروز ٬ جز خاطره ای بیش نیست و فردا یک رویاست .
 
اما اگر امروز را خوب زندگی کنی ٬ تمام دیروزهایت به رویاهای امید تبدیل خواهد شد .
 
بنابراین ٬ امروز را خوب دریاب .
 
امروز سرآغاز طلوع است ..
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ] [ 2:3 ] [ علی ]

زندگی در واقعیت خود ٬ نا محدود و بی کران است . نه به بدن محدود است نه به ذهن . به هیچ محدودیتی محدود

نیست ٬ دریاگون است . حتی دریا نیز دارای محدودیت است ٬ اما زندگی به هیچ وجه محدود نیست . هیچ آغاز و پایانی

ندارد.

 اما ما هویتمان را به بدن و ذهن محدود ساخته ایم . فراموش کرده ایم که واقعیت ما این نیست . ما فقط در جسم
فیزیکیمان حضور نداریم. زمانیکه جسممان از بین برود ٬ حیات واقعی ما ادامه خواهد یافت . آن روز که بدانی بی شکل
هستی ٬ روز بزرگی است . روز کنار رفتن پرده اسرار است . بعد از آن دیگر آن آدم گذشته نخواهی بود . بعد از آن تو
جزئی از خدا می شوی و خدا جزئی از تو ...
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:59 ] [ علی ]

سرتو بالا بگير تا هنوز دير نشده

تا دلم زير فشار غصه ها پير نشده
 
سرتو بالا بگير ، من تحملم کمه
توو دلم به حد کافي ، پر غصه و غمه
  
سرتو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت ، که مينالي شب و روز
 
سرت رو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت که مينالي شب و روز
 
من خودم اينجا غريبم ، جز تو هيشکيو ندارم
گل من تحملم کن ، که يکم دووم بيارم
 
توی لحظه های دلگیر ،این تو خاطرت بمونه
که همون یه قطره اشکت ، زندگیمو می سوزونه
 
سرت رو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت که مينالي شب و روز
 
سرت رو بالا بگير ، من کنارتم هنوز
چي آوردن به سرت که مينالي شب و روز
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:45 ] [ علی ]

یه شب خوابت چشمامو بی خبر برد

       به دنیایی از اینجا ساده تر برد
               به دنیای گل و نور و ترانه
                      میون لحظه های عاشقانه
                              تو تنها دلخوشی تنها امیدی
                                    تو حرفی که نمی گفتم شنیدی،
                                            تو با من بودی و من بی تو افسوس
                                                   تو خورشیدی و من دنبال فا نوس
       تو رقص ماه و خورشید و ستاره
                 خودم رویاتو می دیدم دوباره
                             میون خواب و بیداری نشستم
                                       هنوزم پیش چشمای تو هستم
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:41 ] [ علی ]

بگو حافظ به خودش بگو

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
 
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را   که سر به کوه و بیابان تو داده​ای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا   تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل   که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر   به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست   سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی   به یاد دار محبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب   که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را

در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ   سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:39 ] [ علی ]

تو که رفتی هق هق ترانه هام گلوم رو بست   

 
 تو که رفتی دست خستم بی پناه شد رو دل نشست                                                                                 
 
 تو که رفتی دفترم پاره شد و خط هاش گسست
 
تو که رفتی ناله هام تموم شدند صدام شکست
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:34 ] [ علی ]

خنده ی آدما همیشه از دلخوشی نیست گاهی شکستن دلی کمتر از ادم کشی نیست گاهی دل انقدر تنگ میشه

که گریه هم کم میاره یه حرف ساده هم گاهی چقدر غم میاره.

 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:33 ] [ علی ]

خداحافظ همین حالا همین حالا که من تنهام

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خدا حافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاهام
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ…همین حالا…
 
 
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:30 ] [ علی ]

 چطور هنوز پرنده داره هوای پرواز
چطور هنوز قناری سر می ده بانگ آواز
مگر خبر ندارن تو رفتی از کنارم
چرا بهت نگفتن بی تو چه حالی دارم
به چشم خسته من آسمون از سنگ شده
لعنت براین تنهایی دلم برات تنگ شده

آفتاب نشسته روی گلهای سرخ قالی
خیال تو کنارم تو این اتاق خالی
عطر تنت پیچیده توی اتاق خوابم
با تو چه جون گرفته ترانه های نابم
از تو هزارتا قصه چه جاودانه ساختم
قلب پر از غرور چه عاشقانه با ختم
لعنت براین تنهایی دلم برات تنگ شده
صد بار ازت بریدم صد بار ازت شکستم
اسمت به روی لبهام توی ترانه هامه
بغض گرفته عشق تو غربت صدامه
قلب پر از سکوتم دلتنگ ازین جدایی
بی تو ببین چه سرده تابستونه تنهایی
به چشم خسته من آسمون از سنگ شده
لعنت براین تنهایی دلم برات تنگ شده
لعنت براین تنهایی دلم برات تنگ شده
لعنت براین تنهایی دلم برات تنگ شده

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ] [ 12:50 ] [ علی ]

سلام بچه ها.

من طی چند روز گذشته یه اشتباهی کردم.قصد من نجات جون یک نفر بود.ولی این کار من باعث شد تا 2نفر از هم

دیگه جدا بشن.کار من ناخواسته بود ولی من مقصرم،هیچ وقت هم خودم را نمیبخشم.دیگه روم نمیشه توی چشمای

دوستم نگاه کنم.خیلی خجالت میکشم و شرمنده هر2 آنها هستم.از یکیشون طلب بخشش کردم ولی نمیدونم

من را بخشیده یا نه.من به اشتباهم اعتراف کردم.دعا میکنم که من را بخشیده باشه حتی حاضرم به پاهاش بیافتم

تا من را ببخشه.اگه من را نبخشه و حلالم نکنه،اون دنیا بیچاره میشم و عذابهای هزار برابر میکشم.

از طرفی نمیتونم از دوست خودم طلب بخشش کنم.فکر میکنم نمک خوردم و نمکدون شکستم.دوستم هنوز نفهمیده

که من باعث این جدایی شدم.منم دارم ازش جدا میشم چون دیگه طاقت ندارم روی پاهام بایستم و توی چشماش

نگاه کنم و بگم من را ببخش.نه به خاطر غرورم نه،به خاطر 10سال رفاقت نمیتونم جلوش بایستم و عذرخواهی کنم.

امیدوارم هر2 آنها بیان و این مطلب را بخونند و من را ببخشن.

توی زندگیم هیچ وقت دروغ نگفتم چون از علی یاد گرفتم مادر تمام گناه ها دروغ هست و همیشه چشمم به حقایق

بود همانطور که علی بود.ولی این بار بخاطر یک دروغ مصلحتی باعث جدایی شدم.حالا میفهمم که چرا علی اینقدر

از دروغ متنفر بود و به راستی مادر تمام گناه ها،دروغ هست.خدایا به دل هر2 آنها بینداز تا من را ببخشند.

 

نویسنده:میلاد

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:9 ] [ علی ]

ديشب خواب عجيبی ديدم . سايه ها همه سفيد شدند وتاريكی ها  همه ديدنی !  خدا فرشتگانش را به دار آويخت . صدای هق هق فرشته هاي پاك دامن تمامی آسمان را فرا گرفت بود . مريم ساكت بود و خدا ساكت تر . خدامعجزه نمی كرد ، چراها را هم جواب نمی داد . چنان می نمود كه من گمان كردم ، درست همان خدایی است  كه به چرا های من درسوگ آن عزيزانم بی جواب مانده بود . وهرگز برای برگشت يكی از آنان هم هيچ معجزهء ازآستينش نه چكيده بود .

ديشب خواب عجيبی ديدم ، عيسی دم مسيحا ئی اش را گم كرده بود ،  و هراسان ازهرچه صليب پشت پرده هاي آسمان ، دست ازحواريانش شسته بود . حواريان بی نفس قدسی ، باورش نمی كردند . موسی خودش را كراحساس ميكرد ، ديري بود که هيچ سروشی از كوه طور  ، نشنيده بود .  كوه رفته ، رفته سنگ شده بود ، محكمترازهميشه ، سنگ تر ازهميشه . ابراهيم نمي خواست اسماعيل را  قربان كند ، اسماعيل را دوست ميداشت، ايمانش سست بود كارد را كنارسنگ ها انداخت وفراركرد وقتی برگشت اسماعيل را شيطان به قربانگاه بی ايمانی برده بود . خدا خاموش بود  . شيطان اما شاد بود  و قهقهه ميزد
 ديدم که عشق درنم خانه های متروك درزنجيررشته ها و رابطه هازندانی بود . هوس ، پيراهن عشق را هرصبح ازتنش درمياورد وبه تن عريانش ميكرد . دركوچه ها ی شهرترانه هایی را كه عشق سروده بود به زمزمه ميگرفت . تن ها را آسان و ساده به هم نذر ميكرد . ارواح عشاق سيرازبازی تن ها ،  نبود عشق را سوگواربودند .
خدا اما خاموش بود . شيطان سلطان سرزمين خدا بود و زمان شتابان ................
آه ! ديشب خواب عجيبی ديدم شيطان برزمين سلطان شده بود و كاباره ها به نام آزادی زن ، جسم زنان را به نرخ نفرين وحقارت می فروختند
بوی بد و عرق كرده ای تن ها با بوی دخانيات و شراب آميخته بود . شيطان قهقهه ميزد و خدا خاموش بود . صدای هق هق فرشتگان ، درزير و بم قهقهه ، ناشنيده مانده بود . شرق درگرسنگی ميسوخت ، بيماری وبيچاره گی قد مردان كارگر را دوتا كرده بود . غرب اما ، درسو سوی هفت رنگ نيونها ، نان را درزباله ها می ريخت . قطی ها زياد ، پلاستيك ها وكارتن های غذا و دوا با مارك ورديت درصبح يازده (جون ) وشام دوازده ( جون ) به زباله ها ميريخت . شرق اما................ گرسنه بود . طفلك سه كيلويی به دنيا آمده درنيم قاره هند تلخ كام شير مادر ، گرسنه اش بود ، مادردرزباله های ماه قبل سرزمين شرقيش هيچ نمی يافت .  فرشتگان هق هق ميگريستند
شيطان اما سلطان سرزمين خدا بود ...........
پسران و دختران چارده ساله درتب بی عشقی می سوختند . سفره ها بسته بود ، دخترك شام اش را كنار تلويزيون خورده بود . مادرش اما درسانفراسيسكو برای تفريح رفته و پدر نمی دانست دختری هم دارد . دختردرتب تنهایی ميسوخت ، نمی دانست دلش از دنيا چه می خواهد اما چيزی را درجستجو بود ،  محبت را ؟ ايمان را ؟ يا خدا را ؟
خدا اما خاموش بود . شيطان درغرب گام ميزد و دخترك را به هرويين بخشيد . شيطان می خنديد و اما خدا ........................
ديشب خواب عجيبی ديدم  . خدا دست از معجزه برداشته بود و من تنها كنار بسترتب آلودی نشسته بودم . هنوزچهره او را ميديدم که غرق خون است فرياد می كردم ! ميسوختم ! مي مردم ! اما نفسهايم هق هق ميگريست  .
دستان كوچك تب آلود ميان انگشتانم داغ ترميشد . به چشمانش نگاه نمی كردم ، اين چشمها زبان پرسشگری داشت ، چيزی را ازمن ميخواست ؟ كه نداشتم ! خدا كه نيستم تا خاموش باشم ! فرشته كه نيستم تا هق هق بگيریم ! فرياد می كنم شايد ................ نمی دانم ! جوابی ندارم !
ديشب خواب عجيبی ديدم . جوانان شرق درتب غرب ميسوختند . محبت گرم خانواده ، سفره های باز ، دست نوازشگر پدرفقير و دعای هميشگی مادران بهایی نداشت . جوانان بدنبال سفربودند ، بايد بروند ، هيچ چيزاينجا خوب نيست . شيطان به شرق نگاه انداخت . جوانان مشتاق را به قاچاقبران ترياك فروخت . كانتينرها پرشد از آدم ، ازجسد ، آدمها و جسدها بآ هم سرحد را عبوركردند . جسدها مهم نيستند ، مهم عبوراست !
جوانان مرز راعبوركردند اما بهايش را بايد بپردازند .
خدا خاموش بود . فرشتگان دامان شان را از اشک ترميكردند و مريم خوابيده بود . دخترك دركاباره ميرقصيد ، هنوزدلش می خواست محبت را بشناسد . جوانك شرقی دركنارسرك به بوق پوليس گوش ميداد . زن هندی فرزند سه كيلوش را درچاله گورميكرد ، شرق گرسنه بود ، غرب نانرا  درزباله ها ميريخت . سفره ای بسته بود  ، زن ازسانفراسيسكو به روم ميرفت ، هوای روم روی پوست صورتش اثر خوبی داشت . مادردعا ميكرد  ، سفره بازبود ، جای جوانك شرقی كنارسفره خالی بود . خدا خاموش ، شيطان مست از باده ای پيروزی ، فرشتگان بيتاب گريه ،  ديشب خواب عجيبی ديدم  !!!
اوهنوزغرق درخون خودش ................... دستان كوچك تب آلودداغترشده بود و چشمانش بسته بود.
 
 
نویسنده:میلاد
 
برگرفته شده از فصل12 کتاب خدا و شیطان از علی
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:36 ] [ علی ]

هيچ كس نميتواندخدارا براي ديگران تصوركند ،سرچشمه ومبدا همه چيز ،نيروي بزرگ ومركز قدرتي كه عرفا آن راخداميدانند ضروري است درتمام عصرها وهمه نژادها وافرادي كه پيدا شدند،همه به نوعي

خدارادروجوخودباورداشتند، يكي يك پرنده كوچك كه زير برگ ها نغمه سرايي ميكندرا براي اثبات خدا كافي ميداند،همه كس به نوعي به خدا ايمان واعتقاددارد ،ولي هركس به عقيده خاص وروش خاص خودباطرزفكرخودش

خداراباورداردوهمواره خدا يي راميپرستدوستايش ميكندكه شايدبراي ما ناشناخته باشدوبراي اوشناخته شده چون همانندصفات وخصائل راتوصيف ميكند،اگرانديشه ما هزارمرتبه بزرگترازحال باشدبه همان ميزان خداي ما هزاران مرتبه

ازما پاك تروبزرگترخواهدبود.

 سينه اي كه خالي ازنام ويادخداباشد به مثال محكمه خالي ازقاضي است و هيچ انساني دركره خاكي شايديافت نشودكه گاهي دلش نلرزدويادخدا رانكند.
 زماني اگرازدانشمندي ميپرسيدندبه خدا ايمان داري ؟پاسخ ميدادخيرمن دانشمندم .ولي حال اگرهمين سوال رابپرسيم پاسخ ميدهد ((البته كه من به خدا ايمان دارم ،من يك دانشمندم دانشجوي اين جهان هستي كه
بايدبياموزم وببينم كه چه وجودداردوچگونه به وجودآمده وچه قدرت ازلي وتوانا وقادري آفريده بدون نيازبه هيچ...)
 خردنيكي ونيروي لايتناهي ،سهمي ازهوش ودرايت خودرا خدا درتمام موجودات هستي دميده وهم اوست كه به گل وگياه امكان رشدوبقاءنسل وبه منظومه هاي اسماني نظم عطا كرده وبه همه چيز زندگي بخشيده وقدرت وواي
برلحظه اي كه آن رابگيردچه نيرويي جز اوست كه دوباره بازگرداند.مقصودنهايي زندگي انسانها چه درقرنهاپيش وچه حال شناخت خداست و...
 گه به عشق وعاشقي ،گه به نازودلري ، گه به آوازشبانه گه به رسواي زمانه ،گاه دركنج خرابات گاه درگوشه محراب گاه وقت سجود گاه وقت ريا ، گاه خرقه آلوده ومست وگاه زاهدميخانه پرست ،هركس به طريقي خداي
خودشناسدومن هنوزاندر خم يك كوچه اسيرم و...
 تكيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
 
نویسنده:میلاد
 
دست نوشته های علی
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:17 ] [ علی ]

ما در دنیای شباهتها زندگی میکنیم.دنیایی که همه ما به هم دیگه شبیه هستیم.

شباهتها پیدا نمیشن ما شباهتها را درست میکنیم.عاشق میشیم چون شبیه طرفمون هستیم،دل میبندیم چون شبیه دل مقابل هستیم.
آیا این شباهتها عین واقعیت هستن؟؟؟
آیا این دل بستنها و عشقهای ما عین واقعیت هستن؟؟؟
ما نباید با شباهتها زندگی کنیم.زندگی با شباهتها یعنی راه را بیراهه رفتن،یعنی به شیطان میدان دادن،یعنی زیر سوال بردن
ارزشها و تفاوتها.
ما باید دنبال تفاوتها باشیم نه شباهتها.
تفاوتها راه را به ما نشان میدهند و میگویند راه حق کدام است.تفاوتها هست که 2عشق را به یکدیگر نزدیک میکند.تفاوتها هست
که معنای حقیقی عشق را بیان میکند،تفاوتها هست که پاکی را از ناپاکی،حق را از ناحق،نامرد را از مرد،شرافت را از
بی شرافتی،حلال خور را از حرام خور،عشق را از هوس،حقیقت را از دروغگویی،دانا را از نادان،عاقل را از جاهل و...
جدا میکند.
در امر ازدواج،سیاست،اقتصاد،فرهنگ و حتی خدا باید به دنبال تفاوتها باشیم.
این تفاوتها هست که ما را به خدا نزدیک میکند،همین تفاوتها هست که میگوید ما چقدر با خدا فاصله داریم و هرروز از خدا
دور و دورتر میشویم و از پاکیها و حقایق وجودی خداو خود دور میشویم.
دغدغه من  این است که شما عزیزان و من با جهالت و عدم شناخت تفاوتها از دنیا بریم و خالق خود را نشناخته پا بر آخرت
بگذاریم و با شرمی و خجالت در چشمان خدا بنگریم و افسوس گذشته ودنیای فانی خود را بخوریم.
پس بیایید حقایق را درک کنیم و تفاوتها را حس کنیم تا با سربلندی و افتخار در چشمان خدا نگاه کنیم و عاشقانه او را در آغوش
بگیریم.
 
نویسنده:میلاد
 
از سری دست نوشته های علی
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, ] [ 14:48 ] [ علی ]

وقتی پزشکان میگویند شیر بخورید میگوییم چشم. وقتی هم میگویند شیر نخورید

میگوییم چشم. وقتی نصاب لباسشویی میگوید بیش از این مقدار لباس نریزد توی

ماشین میگوییم چشم. وقتی کارخانه اتومبیل سازی مینویسد در مدت آب بندی

خودرو از فلان سرعت به بالا نرانید میگوییم چشم. وقتی خدا میگوید نماز بخوان،

میپرسیم چرا؟ وقتی میگوید: روزه بگیر، میپرسیم چرا؟ وقتی میگوید: حجاب،

میپرسیم چرا؟ . . .
 

 

نویسنده:میلاد

 

از سری دست نوشته های مرحوم علی

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:22 ] [ علی ]

می گن با هرکی دوست بشی شکل و فرم اونو می گیری .... فکرشو بکن اگه با خدا دوست بشی ؛ چه زیبا شکل می گیری ... !!!


 

 
 
نویسنده:میلاد


 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:20 ] [ علی ]

هر قدر خود را از چشم آفتاب بپ‍وشانی

 هر قدر پ‍نجره ها را ببندی
 
هر قدر پ‍شت دیوار پ‍نهانشوی
 هر قدر چشمهایت را ببندی
 
 بالاخره یکی پیدایت میکند
 
هر قدر اسم آدم ها را
از دفتر تلفنت خط بزنی
 
هر قدر سیم تلفن را بکشی
هر قدر عکس های قدیمی را پ‍اره کنی
 
بالاخره یکی‍ پیدایت میکند
 
پشت یک پ‍نجره
یا ته یک کوچه
 
یا مچاله شده در یک عکس کهنه
بالاخره یکی پیدایت می کند...
 
 
نویسنده:میلاد
 
از دل نوشته های مرحوم علی
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 22:22 ] [ علی ]

دلتنگم و بارونی

  
غمگینم و زندونی
 
آزرده دلم بانو
 
بانو تو که می دونی
 
ای گمشده تقدیر از دلهره سرشارم
 
این فصل شکفتن نیست
 
وقتی تو را کم دارم
 
از غربت بین ما انگار نمی ترسی
 
دلواپسم از دوری
 
می دانی و می پرسی
 
من کوه ترین بودم تقدیر تو آبم کرد
 
اندوه منو بشناس بانو به خودت برگرد
 
تکرار یک کابوس هر لحظه و هر روزم
 
با وحشت تنهایی می سازم و می سوزم
 
از همهمه می ترسم
  
می ترسم از این مردم
 
می ترسم از این کابوس از این من سر در گم
 
شاید که تو حق داری من کوچه بن بستم
 
بی پرده بگم بانو از دست خودم خستم
 
می ترسم از این غربت از این غم شاعر کش
 
دل تنگ تو می مونم
 
بانو به سلامت خوش...
 
نویسنده:میلاد
 
دل نوشته های مرحوم علی
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 22:10 ] [ علی ]

 

 

 

 

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:17 ] [ علی ]

سال ها مي گذرد

و من از پنجره بيداري
کوچه ياد تو را مي نگرم
مي پويم
و چنان آرامم
که کسي فکر نکرد
زير خاکستر آرامش من
چه هياهويي هست ...
عاشقي هم دردي است !!!
و من از لحظه ديدار تو ميدانستم
که به اين درد
شبي
خواهم مرد ...
 
نویسنده:میلاد
 
دل نوشته های شادروان علی
  
 

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:13 ] [ علی ]

دلتنگم و بارونی

  
غمگینم و زندونی
 
آزرده دلم بانو
 
بانو تو که می دونی
 
ای گمشده تقدیر از دلهره سرشارم
 
این فصل شکفتن نیست
 
وقتی تو را کم دارم
 
از غربت بین ما انگار نمی ترسی
  
دلواپسم از دوری
 
می دانی و می پرسی
 
من کوه ترین بودم تقدیر تو آبم کرد
 
اندوه منو بشناس بانو به خودت برگرد
 
تکرار یک کابوس هر لحظه و هر روزم
 
با وحشت تنهایی می سازم و می سوزم
 
از همهمه می ترسم
 
می ترسم از این مردم
 
می ترسم از این کابوس از این من سر در گم
 
شاید که تو حق داری من کوچه بن بستم
  
بی پرده بگم بانو از دست خودم خستم
 
می ترسم از این غربت از این غم شاعر کش
 
دل تنگ تو می مونم
 
بانو به سلامت خوش...
 
نویسنده:میلاد
 
دل نوشته های شادروان علی
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:9 ] [ علی ]

سال ها مي گذرد

و من از پنجره بيداري
کوچه ياد تو را مي نگرم
مي پويم
و چنان آرامم
که کسي فکر نکرد
زير خاکستر آرامش من
چه هياهويي هست ...
عاشقي هم دردي است !!!
و من از لحظه ديدار تو ميدانستم
که به اين درد
شبي
خواهم مرد ...
 
نویسنده:میلاد
 
از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:2 ] [ علی ]

وقتی به راه افتادم چقدر مواظب بودم هر چیز جزئی و بی ارزشی را در پشت مطمئن ترین میله ها بچپانم تا برای استفاده خودم در داخل حجره های مطمئن دور از دستهای دروغ و فریب دست نخورده باقی بماند!

اما تو 

 که در برابر تو جواهرات من ناقابل و بی ارزشند و با ارزش ترین مایه تسلی منی ، اکنون بزرگترین اندوه من شده ای

تو بهترین عزیز ترین ها ، تنها علاقه و دلواپسی من ، رها شده ای تا طعمه و صید هر دزد پست و معمولی گردی.

تو را در هیچ صندوقی قفل نکردم

مگر در صندوقی که در آن نیستی . اگر چه احساس می کنم که در آن هستی

در میان چفت و بست ملایم صندوق سینه ام

که از آنجا می توانی به میل خود هر وقت بخواهی بروی و بیائی

اگر چه می ترسم حتی از آنجا هم ترا بدزدند

زیرا درستکاری و امانت در برابر غنیمتی چنین عزیز و گرانبها دزد از کار در می آید و بدزدی می افتد.

 

نویسنده:میلاد

 

از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

 

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:43 ] [ علی ]

یک پسر کوچک از مادرش پرسید : چرا گریه می کنی

 

مادرش به او گفت : زیرا من یک زن هستم . پسر بچه گفت : من نمی فهمم

مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید

بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می کند.

پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زن ها برای هیچ چیز گریه می کنند.

پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند

بالاخره سئوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند و او از خدا پرسید : خدایا چرا زن ها به آسانی گریه میکندد؟

خدا گفت زمانی که زن را خلق کردم می خواستم که او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه های او را آن قدر قوی آفریدم  تا بار همه دنیا را به دوش بکشد. و همچنین شانه هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد.

من به او یک نیروی درونی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش را داشته باشد و وقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشد.

به او توانایی دادم که درجایی که همه از جلو رفتن نا امید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود. به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند.

به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آن ها به او آسیبی برسانند.

به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند.

و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد . این اشک ها فقط مال اوست  و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آن ها نیاز داشته باشد . او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد.

خدا گفت : زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم های او دریچه روح است و در قلب او جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

 

نویسنده:میلاد از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:26 ] [ علی ]

اگر شما می گویید ایاز به سلطان محمود نزدیک بود، مقصود از این نزدیک بودن چیست؟ یا برای هر صاحب قدرتی یک چنین چیزی را پیدا می کنید؛ مثلا می گویید علی علیه السلام به پیغمبر نزدیک بود. آیا مقصود این است که

همیشه فاصله ی مکانی میان پیغمبر و علی کم بود؟ یعنی اگر می آمدند حساب می کردند، همیشه افراد با یک فاصله ای از پیغمبر بودند و آن که فاصله ی جسمش با فاصله ی جسم پیغمبر از هر فاصله ی دیگر کمتر بود علی بود؟

وقتی می گویید فلان شخص با فلان مقام نزدیک است، آیا مقصودتان این است که فاصله ی مکانی او کم است؟ نه، مقصود این نیست. اگر این جور باشد پس پیشخدمت درِ اتاق آن مقام از همه ی مردم به او نزدیکتر است، برای اینکه

همیشه در فاصله ی سه چهارمتری او قرار گرفته و آماده به خدمت است؛ هیچ صاحب قدرت دیگری به اندازه ی پیشخدمت در اتاق آن صاحب مقام به او نزدیک نیست و حال آنکه مقصود شما این نیست؛ شما می دانید آن

پیشخدمت به آن معنی که شما می گویید به این آدم نزدیک است اساساً نزدیک نیست.

پس شما به چه معنا می گویید نزد او نزدیک و مقرّب است؟ مقصودتان این است: در دل او، در ذهن او این آدم یک محبوبیت و احترامی دارد که گفته ی او را به زمین نمی اندازد، خواهش او را رد نمی کند، خواسته ی او برای وی مثل

خواسته ی خودش است. این قرب، قرب معنوی است ولی قرب معنوی هم که می گوییم، در واقع تعبیر است، قرب مجازی است، یعنی خود این با خود او، شخص این با شخص او نزدیک نیست بلکه فقط این در ذهن و روح آن آدم یک

محبوبیتی دارد، مورد عنایت و لطف اوست، به این جهت ما می گوییم نزدیک است.

حال معنی اینکه بنده ای به خدا نزدیک می شود چیست?

به این معنا میباشد که ما از لحاظ ذهنی و روحی به خدا نزدیک هستیم و نه از نظر جسمی.

 

نویسنده:میلاد

از سری دست نوشته های شادروان سید علی

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:17 ] [ علی ]
 تا دشت پرستاره اندیشه های گرم
 
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی
 
تا كوچه باغ خاطره های گریز پای
 
تا دشت یادها
 
هان ای عقاب عشق از اوج قله های مه آلود دوردستها
 
پرواز كن
 
پرواز كن به دشت غم انگیز عمر من

 

 

نویسنده:میلاد

 

از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:50 ] [ علی ]

به خاطر روی زیبای تو بود

که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو
 
نویسنده:میلاد
 
از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:48 ] [ علی ]

تویی عاشقترین تنهای دنیا ............. منم خسته ترین مغموم دنیا

تویی صادقترین حرف رو لبها ............. منم غمگین ترین راز تو دلها
تویی زیبا طلوع صبح فردا ...............منم اینجا غروبی مثل شبها
تویی همچون قناری شاد و شیدا ...... منم مثل کلاغی رو درختا
تویی آشفته دل مغرور و رعنا............. منم همراز و همراه یه رویا
تویی عشق و محبت توی قلبها...........منم دیوونه مثل موج دریا
تویی تنها تویی یاد غریبها..................منم فریاد بی پایان غمها
تویی شاخه گل سرخ صدفها...............منم تنها شقایق توی صحرا
تویی آب زلال اشک چشمها................منم مرداب سرد توی دشتها
تویی عاشقترین تنهای دنیا.................منم خسته ترین مغموم دنیا
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:47 ] [ علی ]

آدمک آخر دنیاست بخند/آدمک مرگ همینجاست بخند...

دست خطی که تو را عاشق کرد/شوخی کاغذی ماست بخند...
آدمک خل نشوی گریه کنی/کل دنیا یه سرابست بخند...
آن خدایی که بزرگش خواندی...به خدا مث تو تنهاست بخند....♥

 

 

نویسنده:میلاد

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:45 ] [ علی ]

از عذاب رفتن تو می سوزم تو اوج غربت

واسه ی بودن با تو ندارم یه لحظه فرصت

اینجا اشکه تو چشام به کسی نشون ندادم

اگه بشکنه غرورم خم به ابروم نمیارم

وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه

وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه

از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم

کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم

حالا عکست تنها یادگاره از تو

خاطراتت تنها باقیمونده از تو

وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم

کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم

 

نویسنده:میلاد

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:34 ] [ علی ]

سلام.

شب و روز همگی خوش.

تعداد مطالب به96 رسیده لطفا از صفحات دیگر وب نیز دیدن

فرمائید.

برای شادی روح تازه گذشته علی جان هم صلواتی ختم کنید.

نظر هم یادتون نره.

تبادل لینک با افتخار پذیرفته میشود.

 

نویسنده:میلاد

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:5 ] [ علی ]

 

شاید عمری باشد در کنارت بمیرم!شاید جانی باشد در راهت بمیرد!شاید عشقی باشد به خاطرت بمیرد! کدام زیباست؟؟؟؟؟؟؟
این زیباست که خدا خود، تو را صدا زند.......!
مادر
تو بودی تا صبح بیدار بودی،تو بودی کهنه هایم را عوض میکردی،تو بودی با عشق شیرم میدادی.
پدر
تو بودی بهم عشق را آموختی،تو بودی اسمم را مدرسه نوشتی،تو بودی راه را نشانم دادی.
داداش
 تو بودی که گرفتن حق را به من آموختی،تو بودی که ریشه کن کردن ظلم را به من آموختی.
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تو به من چه آموختی جز آدمیت؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز رحمانیت؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز خلاقیت؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز مهربونی؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز وفاداری و عشق؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموحتی جز امید و آرزو؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز شرافت و مردانگی؟؟؟؟؟؟
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میبینی همه چیز به من آموختی و من ناشکرم!
همه چیز آموختی و من نادانم!
همه چیز آموختی و من نابینام!
همه چیز آموختی و من نمک نشناسم!
همه چیز آموختی و من می نالم!
همه چیز آموختی و من شیطانم!
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خدا ارزش من یک دینار است.
 
نویسنده:میلاد
از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)
 
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:0 ] [ علی ]

<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

تا خدا هست دلیلی برای ناامیدی نیست.
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 570
بازدید ماه : 658
بازدید کل : 106256
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 122
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


.

.

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

.

Online User
IranSkin go Up
تماس با ما

<-PollName->

<-PollItems->

کد متحرک کردن عنوان وب

بک لینک طراحی سایت
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز