فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
عشق یا نفرت-Love or hate

عشق یا نفرت-Love or hate
تلخی مرگ و شیرینی زندگی آنقدر ارزش ندارد که شرافت خود را زیر پا بگذاریم. 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق یا نفرت-Love or hate و آدرس richard.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





سال ها مي گذرد

و من از پنجره بيداري
کوچه ياد تو را مي نگرم
مي پويم
و چنان آرامم
که کسي فکر نکرد
زير خاکستر آرامش من
چه هياهويي هست ...
عاشقي هم دردي است !!!
و من از لحظه ديدار تو ميدانستم
که به اين درد
شبي
خواهم مرد ...
 
نویسنده:میلاد
 
از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:2 ] [ علی ]

وقتی به راه افتادم چقدر مواظب بودم هر چیز جزئی و بی ارزشی را در پشت مطمئن ترین میله ها بچپانم تا برای استفاده خودم در داخل حجره های مطمئن دور از دستهای دروغ و فریب دست نخورده باقی بماند!

اما تو 

 که در برابر تو جواهرات من ناقابل و بی ارزشند و با ارزش ترین مایه تسلی منی ، اکنون بزرگترین اندوه من شده ای

تو بهترین عزیز ترین ها ، تنها علاقه و دلواپسی من ، رها شده ای تا طعمه و صید هر دزد پست و معمولی گردی.

تو را در هیچ صندوقی قفل نکردم

مگر در صندوقی که در آن نیستی . اگر چه احساس می کنم که در آن هستی

در میان چفت و بست ملایم صندوق سینه ام

که از آنجا می توانی به میل خود هر وقت بخواهی بروی و بیائی

اگر چه می ترسم حتی از آنجا هم ترا بدزدند

زیرا درستکاری و امانت در برابر غنیمتی چنین عزیز و گرانبها دزد از کار در می آید و بدزدی می افتد.

 

نویسنده:میلاد

 

از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

 

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:43 ] [ علی ]

یک پسر کوچک از مادرش پرسید : چرا گریه می کنی

 

مادرش به او گفت : زیرا من یک زن هستم . پسر بچه گفت : من نمی فهمم

مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید

بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می کند.

پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زن ها برای هیچ چیز گریه می کنند.

پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند

بالاخره سئوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند و او از خدا پرسید : خدایا چرا زن ها به آسانی گریه میکندد؟

خدا گفت زمانی که زن را خلق کردم می خواستم که او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه های او را آن قدر قوی آفریدم  تا بار همه دنیا را به دوش بکشد. و همچنین شانه هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد.

من به او یک نیروی درونی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش را داشته باشد و وقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشد.

به او توانایی دادم که درجایی که همه از جلو رفتن نا امید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود. به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند.

به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آن ها به او آسیبی برسانند.

به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند.

و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد . این اشک ها فقط مال اوست  و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آن ها نیاز داشته باشد . او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد.

خدا گفت : زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم های او دریچه روح است و در قلب او جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد.

 

نویسنده:میلاد از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:26 ] [ علی ]

اگر شما می گویید ایاز به سلطان محمود نزدیک بود، مقصود از این نزدیک بودن چیست؟ یا برای هر صاحب قدرتی یک چنین چیزی را پیدا می کنید؛ مثلا می گویید علی علیه السلام به پیغمبر نزدیک بود. آیا مقصود این است که

همیشه فاصله ی مکانی میان پیغمبر و علی کم بود؟ یعنی اگر می آمدند حساب می کردند، همیشه افراد با یک فاصله ای از پیغمبر بودند و آن که فاصله ی جسمش با فاصله ی جسم پیغمبر از هر فاصله ی دیگر کمتر بود علی بود؟

وقتی می گویید فلان شخص با فلان مقام نزدیک است، آیا مقصودتان این است که فاصله ی مکانی او کم است؟ نه، مقصود این نیست. اگر این جور باشد پس پیشخدمت درِ اتاق آن مقام از همه ی مردم به او نزدیکتر است، برای اینکه

همیشه در فاصله ی سه چهارمتری او قرار گرفته و آماده به خدمت است؛ هیچ صاحب قدرت دیگری به اندازه ی پیشخدمت در اتاق آن صاحب مقام به او نزدیک نیست و حال آنکه مقصود شما این نیست؛ شما می دانید آن

پیشخدمت به آن معنی که شما می گویید به این آدم نزدیک است اساساً نزدیک نیست.

پس شما به چه معنا می گویید نزد او نزدیک و مقرّب است؟ مقصودتان این است: در دل او، در ذهن او این آدم یک محبوبیت و احترامی دارد که گفته ی او را به زمین نمی اندازد، خواهش او را رد نمی کند، خواسته ی او برای وی مثل

خواسته ی خودش است. این قرب، قرب معنوی است ولی قرب معنوی هم که می گوییم، در واقع تعبیر است، قرب مجازی است، یعنی خود این با خود او، شخص این با شخص او نزدیک نیست بلکه فقط این در ذهن و روح آن آدم یک

محبوبیتی دارد، مورد عنایت و لطف اوست، به این جهت ما می گوییم نزدیک است.

حال معنی اینکه بنده ای به خدا نزدیک می شود چیست?

به این معنا میباشد که ما از لحاظ ذهنی و روحی به خدا نزدیک هستیم و نه از نظر جسمی.

 

نویسنده:میلاد

از سری دست نوشته های شادروان سید علی

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:17 ] [ علی ]

هوا سرد است...

تو مرا تنگ در آغوش می گیری.

تنت را بو میکشم

دستانت را می فشارم

هوا سرد است ... دلم می لرزد

اما

گرمای قلبت را حس میکنم

مست می شوم در ثانیه هایی که با عطر تنت نفس میکشم.

همه عمر شراب شیراز خواهی ماند

آنجا در آن دور دست ها

خواهم نشست و بالاپوش بنفش را بخود می پیچم.

همراه لای لای صندلی، زمان را ورق خواهم زد

لبخند میزنم... لبخند می زنی برای همه‌ی گذشته ها

سهم من... همه‌ی خاطرات تو شد برای همه عمر

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:5 ] [ علی ]

سلام.

شب و روز همگی خوش.

تعداد مطالب به96 رسیده لطفا از صفحات دیگر وب نیز دیدن

فرمائید.

برای شادی روح تازه گذشته علی جان هم صلواتی ختم کنید.

نظر هم یادتون نره.

تبادل لینک با افتخار پذیرفته میشود.

 

نویسنده:میلاد

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 11:5 ] [ علی ]
 تا دشت پرستاره اندیشه های گرم
 
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی
 
تا كوچه باغ خاطره های گریز پای
 
تا دشت یادها
 
هان ای عقاب عشق از اوج قله های مه آلود دوردستها
 
پرواز كن
 
پرواز كن به دشت غم انگیز عمر من

 

 

نویسنده:میلاد

 

از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:50 ] [ علی ]

به خاطر روی زیبای تو بود

که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و به خاطر خود تو بود
فقط به خاطر تو
 
نویسنده:میلاد
 
از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:48 ] [ علی ]

تویی عاشقترین تنهای دنیا ............. منم خسته ترین مغموم دنیا

تویی صادقترین حرف رو لبها ............. منم غمگین ترین راز تو دلها
تویی زیبا طلوع صبح فردا ...............منم اینجا غروبی مثل شبها
تویی همچون قناری شاد و شیدا ...... منم مثل کلاغی رو درختا
تویی آشفته دل مغرور و رعنا............. منم همراز و همراه یه رویا
تویی عشق و محبت توی قلبها...........منم دیوونه مثل موج دریا
تویی تنها تویی یاد غریبها..................منم فریاد بی پایان غمها
تویی شاخه گل سرخ صدفها...............منم تنها شقایق توی صحرا
تویی آب زلال اشک چشمها................منم مرداب سرد توی دشتها
تویی عاشقترین تنهای دنیا.................منم خسته ترین مغموم دنیا
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:47 ] [ علی ]

آدمک آخر دنیاست بخند/آدمک مرگ همینجاست بخند...

دست خطی که تو را عاشق کرد/شوخی کاغذی ماست بخند...
آدمک خل نشوی گریه کنی/کل دنیا یه سرابست بخند...
آن خدایی که بزرگش خواندی...به خدا مث تو تنهاست بخند....♥

 

 

نویسنده:میلاد

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:45 ] [ علی ]

از عذاب رفتن تو می سوزم تو اوج غربت

واسه ی بودن با تو ندارم یه لحظه فرصت

اینجا اشکه تو چشام به کسی نشون ندادم

اگه بشکنه غرورم خم به ابروم نمیارم

وقتی نیستی هر چی غصه است تو صدامه

وقتی نیستی هر چی اشکه تو چشامه

از وقتی رفتی دارم هر ثانیه از غصه ی رفتنت می سوزم

کاشکی بودی و می دیدی که چی آوردی به روزم

حالا عکست تنها یادگاره از تو

خاطراتت تنها باقیمونده از تو

وقتی نیستی یاد تو هر نفس آتیش میزنه به این وجودم

کاش از اول نمی دونستی من عاشق تو بودم

 

نویسنده:میلاد

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 10:34 ] [ علی ]

دنیا بایست.....!

دنیا اینجا آخر راه هست...!

دنیا اینجا فاصله هست.....!

دنیا اینجا نشان آدمیت نیست....!

دنیا نگاه کن دستان دختران گل فروش را که از آن خون فقر میچکد....!

دنیا نگاه کن چشمان گریان بچه پسرهای واکس زن را،که می گوید مشکی بزنم آقا یا قهوه ای.....!

دنیا چشمان خود را باز کن،فاصله ها را نگاه کن....!

یکی از درد نداری میمیرد....یکی از درد دارا بودن....!

دنیا نگاه کن عدالت کجاست......!

دنیا نگاه کن به اشک خجالت مادر،از فرزندان خود به خاطر فقر.....!

دنیا ببین پدر را از لای در میبیند پسر را،میبیند دختر را....!

خدایا این چه دنیایی هست که از فقر بیداد میکند،یکی فقر مال است،یکی فقر شرافت،یکی فقر جان و دیگری فقر

بی کسی....!

دنیا بایست...اینجا آخر راه است...اینجا فاصله است....دنیا بایست....!

 

 نویسنده:میلاد

از سری دل نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:25 ] [ علی ]

 

شاید عمری باشد در کنارت بمیرم!شاید جانی باشد در راهت بمیرد!شاید عشقی باشد به خاطرت بمیرد! کدام زیباست؟؟؟؟؟؟؟
این زیباست که خدا خود، تو را صدا زند.......!
مادر
تو بودی تا صبح بیدار بودی،تو بودی کهنه هایم را عوض میکردی،تو بودی با عشق شیرم میدادی.
پدر
تو بودی بهم عشق را آموختی،تو بودی اسمم را مدرسه نوشتی،تو بودی راه را نشانم دادی.
داداش
 تو بودی که گرفتن حق را به من آموختی،تو بودی که ریشه کن کردن ظلم را به من آموختی.
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تو به من چه آموختی جز آدمیت؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز رحمانیت؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز خلاقیت؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز مهربونی؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز وفاداری و عشق؟؟؟؟؟؟؟
تو به من چه آموحتی جز امید و آرزو؟؟؟؟؟
تو به من چه آموختی جز شرافت و مردانگی؟؟؟؟؟؟
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میبینی همه چیز به من آموختی و من ناشکرم!
همه چیز آموختی و من نادانم!
همه چیز آموختی و من نابینام!
همه چیز آموختی و من نمک نشناسم!
همه چیز آموختی و من می نالم!
همه چیز آموختی و من شیطانم!
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خدا ارزش من یک دینار است.
 
نویسنده:میلاد
از سری دست نوشته های مرحوم علی(روحش شاد)
 
 
AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 1:0 ] [ علی ]

 . . .. . . . ¶¶¶ . . ¶¶¶.¶ .¶¶من از جایی بزرگ می آیم.
. . . . . . . .¶¶¶.¶. .¶¶¶. . .¶¶
. . . . . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶¶ . . .¶¶¶من از راه خدا می آیم.
. . . . . . .¶¶¶¶¶ . . ¶¶¶¶.¶¶ .¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶. . . . ¶¶¶¶. . . ¶¶من از دلهای عاشق می آیم.
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶. . . . .¶¶. . . ¶¶
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶. . . . ¶¶. . ¶¶عشق در دل در راه در جانم افکنده.
. . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶. . ¶¶
. . . . . . ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶.¶¶او کیست؟؟؟از کجا آمده؟؟؟؟از کیست؟؟؟
. .¶¶. . . . .¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶.¶¶
. .¶¶¶¶¶ . . . . . ¶¶من میروم!نه از دل نه از راه!ااز فکرها میروم.
. .¶¶¶¶¶¶¶. . . .¶¶.
. . ¶¶¶¶¶¶¶ . . ¶¶.من ندیدم عشق،ندیدم یار،ندیدم وفا!!!
. . .¶¶¶¶¶¶¶ . ¶¶.
. . . .¶¶¶¶¶¶. ¶¶.من میروم!!!!
. . . . .¶¶¶¶¶¶¶.
. . . . . . . . .¶¶.شاید در این نزدیکی باشم شاید در دلها شاید در فکرها.
. . . . . . . . ¶¶.
. . . . . . . .¶¶.جای من اینجا نیست.
. . . . . . .¶¶.
. . . . . . . ¶¶.من از خود نیستم.
. . . . . . . ¶¶.

 

نویسنده:میلاد

از دست نوشته های علی.(روحش شاد)

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 19:7 ] [ علی ]

دوست دارم عاشقانه پرواز کنم و بر بلندای آسمانها اوج بگیرم،شاید بالهایم بسوزند و سقوت کنم.کیست زیر بال و

پرهایم را بگیرد!کیست؟؟؟؟؟عشق پرواز چون عشق خداست،تا خدا راهی نیست،خدا همین نزدیکی هاست شاید

در کنار شما شاید در وجود شما.در رسیدن به عشق خدا بال و پر نمیخواهد،عشق پرواز نمیخواهد،دل را خدایی کن

تا خدا را به معنای واقعیش حس کنید.

 

 

نویسنده:میلاد

 

AxGiG,گوشی های روز دنیا و تبادل لینک
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 14:55 ] [ علی ]

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

تا خدا هست دلیلی برای ناامیدی نیست.
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 277
بازدید کل : 105599
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 122
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


.

.

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

.

Online User
IranSkin go Up
تماس با ما

<-PollName->

<-PollItems->

کد متحرک کردن عنوان وب

بک لینک طراحی سایت
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز